دانلود مقاله و پروژه و پایان نامه دانشجوئی

دانلود مقاله و پروژه و پایان نامه دانشجوئی

دانلود مقاله و پروژه و پایان نامه دانشجوئی

دانلود مقاله و پروژه و پایان نامه دانشجوئی

فطرت خداجویی بشریت

فرمت :WORD                                                     تعداد صفحه :82

عبادت، فطریت بشرّیت است:

فطرتاً هر موجودی که لباس هستی پوشیده و از کتم عدم پای به عرصة حیات و زندگی نهاده، به طور مرموز و ناخودآگاه، خواستار و پویای آفریدگار و صانع خویش است و از هر سوی به سوی دیگر خالق و پروردگار خود را می‌جوید، تا پاس حرمت، و احترام لازم او را بنماید، و از فضل و رحمت و اکرام او، تشکّر و سپاسگزاری نموده، و به مصداق اینکه «انسان بندة احسان است» به پیشگاه با عظمت او سرتعظیم فرود آورد.

خداوند می‌فرماید:

فَاَقِمْ وَجْهَکَ لِلدّینِ حنیفاً فِطْرَتَ الله الَّتی فَطَرَ‌النّاسَ عَلَیْها لاتَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللهِ ذلِکَ الدّینُ الْقَیِّمُ، وَلکِنَّ اَکْثَرَ لایَعْلَمُونَ».[1]

به آیین راست خداوند روآور، آیینی که خدا آفرینش انسان را بر روی آنها نهاد، و خلق خداوند تغییرپذیر نیست. این است دین استوار و محکم، ولی بیشتر مردم جاهل هستند و به آن علم ندارند.

هدف از دین حنیف در آیة شریفه که آفریدگار متعال خلقت انسان را بر آن استوار ساخته است همانا آیین و دین توحیدی و خداپرستی است، که انحراف از جاده و صراط مستقیم توحیدی را مخالف فطرت انسان دانسته است.

 

فطرت چیست؟

فطرت یک شعور باطنی است که انسان را به طور ناخودآگاه به سوی خالق و آفریدگار رهبری و هدایت می‌نماید، و در هدایت خود به سوی خدا به هیچ‌گونه استدلال و برهانی نیاز ندارد، و ناخودآگاه آدمی را خداخواه و خداجو نموده و این امر غریزی را در نهاد انسان، شکوفا می‌سازد.

بنابراین آدمی باید بالفطره مؤمن و مسلمان و موحد بوده باشد، و صراط مستقیم الهی را بپیماید، و از هرگونه اعوجاج و انحراف به دور باشد. مگر اینکه در سر راه او خار تبلیغات سوء و انحرافات و اعوجاج اخلاقی باشد، که در این صورت مسیر طبیعی مذهبی و ایمانی او را تغییر می‌دهد نهالی که از زمین بالا می‌آید تا زمانی که خاری، و مانعی در سرراهش نباشد و مسیر او را عوض نکند، راست و مستقیم بالا می‌رود، و از کج شدن و انحرافات به دور می‌ماند. و آدمی نیز همین حکم را دارد، اگر شیطنت شیطانها و خنّاسها، در سرراهش سبز نگردد، فطرت خداجویی و خداخواهی، او را به سرمنزل فلاح و رستگاری می‌رساند. در حقیقت فطرت نوری است که در جوهر وجود انسان نهفته است تا از تاریکیها و از چنگال شیاطین رهایی یابد، و صراط‌مستقیم الهی را با نورانیّت فطرت بپیماید و به هدایت ابدی راه یابد. فطرت پدیده‌ای است مرموز، که در کنه جوهر عبودیت نهفته است وسخن حکیمانة «عبودیت جوهری است که در نهاد آن ربوبّیت نهفته است»[2]بیانگر آن است.

 

إذعان دانشمندان غرب بر خداجویی بشریّت

جان ایورث استاد دانشگاه کلمبیا دربارة مذهب چنین می‌گوید:

«هیچ فرهنگ و تمدّنی در نزد هیچ قومی نمی‌توان یافت مگر آنکه در آن فرهنگ و تمدن، شکلی و نقشی از مذهب وجود داشته است، و ریشه‌های مذهب تا اعماقی تاریک از تاریخ، که ثبت نشده و به دسترس بشریّت نرسیده، کشیده است».

ناگفته نماند! اگر رهبری و هدایت انبیای عظام نبود، اگر مراقبتهای صحیح و منظم پیامبران الهی نبود، فطرتهای روی زمین شکوفا نگشته و به ثمر نمی‌رسید، و بشریّت به کلی سر از بت‌پرستی با ابعاد مختلفش درمی‌آورد، و به انحراف کشیده می‌شد. بنابراین، انسانها باید از رهروان أنبیاء و پیشوایان پاک دینی و مذهبی باشند، تا در مکتب أنبیاء و ائمه ـ علیهم‌الصلاه و السلام ـ درس توحید و خداشناسی بیاموزند و از انحراف مصون بمانند.

 

 

«ژان ژاک روسو» می‌گوید:

«راه خداشناسی منحصر به عقل نیست؛ بلکه شعور فطری بهترین راهی است برای اثبات این موضوع که همة موجودات غیرانسان باشعور خدا را می‌پرستند».

آلکس کارل می‌گوید:

«احساس عرفانی جنبشی است که از اعماق فطرت ما سرچشمه گرفته است، و یک غریزة اصلی است. انسان همان‌طور که به آب نیاز دارد، به خدا نیز محتاج است».

هرگونه شناخت و عرفانی که از خدا در وجود ما نهفته است از فطرت سرچشمه می‌گیرد و خداشناسی با خلقت انسان عجین است. تمامی موحّدین و معتبّدین در محور فطرت و به استمداد از آن، به عبادت و اطاعت معبود واقعی خویش می‌پردازند. که تمامی أنبیاء و أولیاء به تبعّیت از فطرت راه الهی و ربّانی در پیش گرفتند، و بدیدن وسیله هدایت و ارشاد جوامع بشری پرداختند.

کفّار و مشرکین و پرستندگان بت و خدایان چوبین و سنگی نیز خداپرستی و خداجویی دارند، الاّ این که به علت دوری و فاصلة زیاد از مکتب أنبیاء، شناخت خدا و پرستش صحیح را از دست داده‌اند و به ضلالت و گمراهی افتاده‌اند.

 

تحلیلی از امام صادق (ع)

عبادت و نماز را از دیدگاه حضرت صادق ـ علیه‌السلام ـ وقتی که مطالعه می‌کنیم می‌بینیم که ما را توصیه به اخلاص آن برای خداوند می‌نماید هر چند که کمیّتی قلیل داشته باشد.

از کتاب مصباح‌الشریعه از آن حضرت نقل شده که فرموده:

مداومت کنید بر تخلیص و پاک ساختن فرائض و سنن از غل و غش و کلّ ناخالصیها.

همانا فرائض و مستحبات «در اسلام» اصل و اساس و پایه است، پس کسی که به آنها رسید و حقّ واقعی آنها را به خوبی ادا کرد پس گویا همة عبادتها را به جا آورده است.

به راستی بهترین عبادات عبادتی است که از بطلان و یا سهو و نسیان در امان و از آفات ریا، سمعه و تظاهر خالص بوده باشد. و بهترین عبادات عبادتی است که دائمی و کامل باشد اگر چه از نظر کمیّت اندک باشد.

امام ـ علیه‌السلام ـ به دو اصل «فرائض» و «سنتهای اسلامی» فوق‌العاده توجه فرموده و جزو اصول اساسی اسلام معرّفی نموده است، که از عهدة آنها به خوبی برآمدن و نیکو و خالص انجام دادن آن را بهترین عبادات و طاعات معرفی می‌نماید. بنابراین نماز، که در رأس فرائض قرار دارد جزو اصول و اساس اسلام است و بنیان و اساسش در نهاد هر انسانی، فطرت پاک و خداجوی او خواهد بود و تمامی اعمال عبادی انسان از فطرت او سرچشمه می‌گیرد.

 


[1] سورة روم، آیة30.

[2] اَلْعُبُودِیَّةُ جَوْهَرَةٌ کُنْهُها الرُبُوبیَّةُ مصباح الشریعة، باب عبودیت.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.