انشا درباره سرگذشت یک رود از زبان رود

را میتوانید به صورت کامل و به زیبایی در سایت نکس لود برای گرفتن نمره 20 در مدرسه استفاده کنید و لذت ببرید . عجب دنیای عجیبی است ! زمان همینطور میگذرد و من همینطور تغییر شکل میدهم ، و به مکان های مختلف میروم . در ابتدا من جزئی از دریا بودم ، بخار شدم و به آسمان رفتم ، در آنجا تبدیل به ابر شدم . با باد به همه جا سفر میکردم . روزگار خوبی بود تا اینکه تبدیل به باران شدم .

انشا درباره سرگذشت یک رود از زبان رود

من به ابر دیگری برخورد کردم ، صاعقه زد و ما به باران تبدیل شدیم . به زمین باریدیم و در ابگیری ماندیم . در انجا نیز با حیوانات هم صحبت شده بودم . رفته رفته به خاطر استفاده حیوانات و کشاورزان حجم من کمتر میشد .

 

این بار مقداری از من به زمین کشاورزی فرستاده شد ، مطئنا چیزی از آن قسمت من باقی نمانده است و به زمین فرو رفته و مورد استفاده درختان و گیاهان قرار گرفته است . من دوباره تبخیر شدم و به آسمان رفتم .

 

توضیحات درباره سرگذشت رود :

اینبار سریعتر از قبل تبدیل به باران شدم ، و بر روی کوهی ریختم . در انجا به علت سردی هوا منجمد شدم و باقی ماندم ، فصل تابستان آمد و من دوباره به آب تبدیل شدم . حال که همینطور جاری هستم و به سمتی میروم که خود از آخر آن خبر ندارم .

 

در طول این مسیر مقداری از من به زمین فرو میرود و مقداری مورد استفاده بقیه قرار میگیرد . اما من همچنان بزرگ و قوی هستم !

 

اینجا دیگر آخر مسیر است ، من در پشت سدی که انسان ها ساخته اند گیر افتادم . احتمالا من برای مصارف خانگی به شهر انتقال داده میشوم .

 

وقتی من را از لوله های کوچک و باریک به خانه ها انتقال میدهند بیشتر دلم برای آن زمان که آزاد بودم تنگ میشود ، زیبایی های طبیعت را میدیدم و لذت میبردم .

 

ولی اکنون من تکه تکه خواهم شد ، بخشی از من به یخچال میرود ، بخشی به داخل سماور ، بخشی به فاضلاب!و شاید این پایان ، هرچند پایانی که من دوست نداشتم پایان سرنوشت من باشد .

انشا درباره سرگذشت یک رود