ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
Poorly=بدحال،ناخوش،کم،به طور ناقص،بد
Usefulness=فایده، سودمندی
Obscure=گمنام،نامعلوم،مشکوک،مبهم،پیچیده،تاریک،تیره
Confused=باهماشتباه کردن ،گیج کردن
Minor=پایین رتبه، صغیر، جزیی، مختصر
Disastrous=منحوس،مقرون به بدبختی،فیج،مصیبت آمیز
Inefficient=بی فایده، ناقابل، بی کفایت
Poor=بی برکت، لاغر، بی قوت، سست، کم، بیچاره، فقیر
Unrelicable=غیرقابل اعتماد
Justified=(justify)توجیه کردن،تبرئه کردن، به مورددانستن، تصدیق کردن، حق دادن’
Conceptual=تصوری
Manipulates=درست بکاربردن، با استادی درست کردن، با دست درست کردن
Blindly=بی باکانه، کورکورانه
Inexperienced=بی تجربه، ناآزموده
Recipe=دستورالعمل، نسخه
Anticipate=سبقت جستن بر..، جلوانداختن، انتظار داشتن، پیش بینی کردن
Closely=به دقت
Inappropriate=غیرمقتضی،بیجا، نامناسب
Oomponet=جزءؤ ترکیب کننده
Familiar=دوست، اهلی.خانگی ،گستاخ،معمولی،خودنمایی، مانوس، محرم،آگاه، آشنا
Quite=خیلی،زیاد،واقعا،راستی،به کلی،کاملا
Extensive=شامل،جامع،زیاد،ممتد،بسیط،وسیع،پهناور
Conscious=ملتف،آگاه،هوشیار
Testimonial=جایزه،پاداش،تصدیق نامه،رضایت نامه، گواهینامه
Ideally=مطابق آرزو یا کمال، فکرا، تصورا
Assists=حضوربهم رسانیدن، مساعدت کردن، کمک کردن
Acknowledgement=سپاسگزاری، تصدیق،اعتراف، شناسایی
Receipt=رسیدن دادن برای، رسیدکردن، دستورالعمل،وصول،دریافت،قبض رسید، رسید
Explanatory=توضیحی
Indication=تعیین،اشعار،دلالت،خبر،اشاره،قرینه،نشانه، نشان
Echoing=تقلیدکردن، برگرداندن، پیچیدن،منعکس شدن
Mainly=اصلا، اساسا، بیشتر
Ignored=برگرداندن،بی اساس دانستن،چشم پوشیدن از،نادیده پنداشتن
Experts=متخصص،خبره،کارشناس
Inherently=به طورذاتی
Accurately=بادقت،به درستی
There fore=از این جهت،بنابراین،ازاینرو
Concerned=مربوطبودن به، ربط داشتن
Convery=رسانیدن،انتقال دادن،نقل کردن،بودن
Confirmation=استقرار،تثبیت،ابرام،تصدیق،تایید
Realism=اعتقاد به وجودخارجی کلیات، واقع پردازی
Strive=همچشمی یا رقابت کردن،کشمکش ونزاع کردن، کوشش کردن
Synthetic=ترکیبی،صدف دار،صرف شو
Reinforce=تقویت کردن
Symbols=رمز،نشان،علامت
Imagery=صنایع بدیعی،تصورات،شکل ومجسمه (به طور کلی)،مجسمه سازی،شبیه سازی
Subdivision=بخش فرعی،بخش جزء، تقسیم جزء
Extremely=به منتها درجه، بی نهایت
Helpful=بکارخورنده، مفید،کمک بخش،سودمند
Categorite:categorical=مطلق، صریح،روشن،قطعی،قاطع
Arising=ناشی شدن، روی دادن،رخ دادن، برخاستن
Thorough=تمام،کامل
Corresponding=مطابق بودن، برابربودن
Indepently=جداگانه،آزادانه، مستقلانه
Consider=گمان داشتن،اندیشه کردن،فرض کردن،مورد رسیدگی یا توجه قراردادن،درنظرگرفت، ملاحظه کردن
Alterations=نوبت،تناوب
Nevertheless=معهذا، با این وصف،با وجود این
Satisfactorily=کافی،رضایت بخش
Issue=صدور،انتشار،خروج،تحویل،جریان صادرشدن،منتشرشدن،رواج یافتن،انتشاریافتن،بیرون آمدن
Maintain=عقیده داشتن،مدعی بودن، ادامه دادن،نگهداری کردن
Ensure=تهیه کردن،بدست آوردن،تامین کردن،مراقبت کردن در
Overtax=مالیات سنگین،بستن در
Clearly=واضحا، صریحا،آشکارا